عسلعسل، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

عسل

کنترل ماهواره!

حدود سه هفته پيش عسل يهو اومد و گفت مامان کنترل ماهواره خراب شده!!!!!!! پرسيدم چرا؟ گفت مامان روش عسل ريخت منم بردم شستمش! خلاصه اين که کنترل خراب شد تا اين که هفته ي پيش يه سري باطري واسه اسباب بازيهايي که داداش گلم کورش  از اهواز واسه عسل فرستاده بود خريدم عسل هم دوباره سرگرم شد و يهو  دويد و گفت مامان درستش کردم! آره کنترل رو مي گفت معلوم شد که کنترل خراب نشده  بود بلکه فقط باطرياش مشکل پيدا کرده بودن که عسل خودش اونا رو عوض کرد و کنترل هم به کار افتاد. عاااااشقتممم  عسلممممم ...
5 آذر 1390

مبااااااااااااارکه

مبااااااااااااااااااااااااااااارکه عشششششششششششششق مامان متاسفانه برخلاف ميلم مجبور شدم دو روز اول هفته يعني شنبه ها و يکشنبه ها عسل رو بفرستم مهد که چون سنش اقتضا ميکنه ميبرنش تو کلاس پيش دبستاني وااااي از دست اين خياطااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بالاخره بعد از تقريبا يک ماه فرم پيش دبستاني عسل آماده شد که چون عسل  مسافرت بود مجبور شدم روز سه شنبه 26 مهر 90 ببرمش پيش دبستاني تا لباسشو براي اولين بار تنش کنه مثل ماه شده بود عروسکم با يه دنيا ذوق و شادي عسلم آرزو ميکنم لباس فارغ التحصيلي هاروارد رو تنت ببينم عروسسسسسسسسسسسسسکم             ...
30 مهر 1390

بزرگ شدي درکم ميکني؟

سلااام عسلم عشقممممممممممممممممممممممممممممم عسل جونم يهو ترسيدم ميترسم  ، ميترسم بابت تصميماتي که گرفتم منو نبخشي  ، درک نکني وقتي بزرگ شدي مبادا مامانو شماتت کني گلم؟ اين روزا مامان خوشحاله ، شاده ، درک کن لطفا،  البته نه الان وقتي بزرگ شدي عسلممم تا ميام خوشحال باشم تو رو که ميبينم دلم ميگيره چه تناقض عذاب آوريه البته رد نميکنم که مي ترسم ولي حالم بهتر از قبله   عااااااااااااشقتمممممممممممممممممم عسل زندگيم   ...
10 مهر 1390

مشغله

تقریبا یه ماهه که من متحول شدم و زندگیمم متحول تر ! آخریشم همین قبول شدنم تو دانشگاه س که چهار روزه درگیر ثبت نامم ! بالاخره امروز طلسمش شکست و من ثبت نام شدم ( البته با نقصان پرونده) اینه که نتونستم  وبلاگو به روزش کنم بعد از این هم شاید کمتر به وبلاگ عسلم سر بزنم متاسفانه و برخلاف میلم عسل رو پیش دبستانی ثبت نام کردم آخه بچه بی سوادش با نمک تره  به نظر من بچه باید شور و ذوق دبستانو داشته باشه پس قبلش نباید درسی خونده باشه عسلم عااااااااشششششششقتم ...
22 شهريور 1390

عید فطر مباااارک

  درهای رحمت خدا در حال بسته شدنند مومنان لای در نمونید!!!!!!!!!!!!! عید فطر مبااااااااااااااااااااااااااااااااااارک هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ...
9 شهريور 1390

عسل پررنگ یا کمرنگ؟

عسل تقریبا سه ساله بود که ازم پرسید مامان من چرا پررنگ نیستم؟یهو تعجب کردم گفتم چرا؟ گفت ببین من سفیدم کمرنگم دیگه ،  آخه همه ی نی نی ها پررنگ تر از منن!!!!!!! من کلی باهاش حرف زدم تا یکمی آروم شد ولی بازم بغض داشت دخترم این مسئله همیشه اذیتش میکرد تا این که کارتون سفید برفی رودید حالا دیگه خوشحاله که کمرنگه و  وقتی بهش میگن سفیدبرفی خیلی هم خوشحال میشه عروسک مامان دیشب یه نفر تو خیابون بهش گفت سفید برفی عسل کلی ذوق کرد بعدش گفت مامان چقدر خوبه من پررنگ نیستم!
7 مرداد 1390

عسل یا کوزت بینوایان

نمیدونم چی شده که عسل جونم علاقه ی عجیبی به لباس شستن پیدا کرده تازه  اونم با دست!!!! دیروز یکی از بلوزاشو آورد گفت مامان کثیف شده منم گفتم باشه عسلم بذار تو لباسشویی بعدا بابا میشوره اما گفت نه مامامن میخوام خودم برم بشورم منم گفتم باشه بعد دیدم که رفت توی روشویی حمام و مایع ریخت و شست خیلی هم عالی شست تمیز تمیز شد فقط بوی مایع میداد منم به روی خودم نیاورردم خلاصه الان که چکش کردم هم خشک شده و هم عجیب تمیز شده منم با خوشحالی صداش زدم و نشونش دادم اونم سریع التماس کرد که یه لباس از مامان بشورم منم روسری بهش دادم که بشوره الان داره میشوره میخواد یه بلوز از باباش هم بشوره خلاصه اینکه با این قد و شمایل وقتی داره لباس میشوره منو یاد...
28 تير 1390

اهواز

اهواز مثل همیشه زیبا بود کارونش با آدم حرف میزنه عسل هم که دیگه به لطف شوهر خاله ی گلش از خجالت  پارک های اهواز در اومد خلاصه کلی آتیش سوزوند هیچ وقت عسل رو به این خوشحالی ندیده بودم چون از یه طرف عسلم بزرگ شده و  از طرف دیگه دختر خاله و پسر های خالش زیادی هواشو داشتن خلاصه ایده آل ایده آل بود از طرف محل کار همسرخواهرم به یه جشن دعوت شدیم که برای عسل تجربه ی جدیدی بود خوب وقتی خاله و شوهر خاله ی بینظیر داشته باشی همین میشه دیگه تازه بچه های خاله هم که با ادب و مهربون و دوست داشتنی
26 تير 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل می باشد