عسلعسل، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

عسل

عسل شکمو

عسل با عکس زیر و کد 327 تو مسابقه شرکت کرده   این عکس اولین باریه  که عسل غذا خورد دقیقا 5 ماه و 17 روزه بود  ...
21 تير 1392

5 لیوان آب

12 خرداد 92 عسل و  دختر داییش الناز با هم تخته نرد بازی کردن اما از نوع شرط بندیش! اولش قرار شد تخته رو به سبک اروپایی بازی کنن و سر سه لیوان آب یعنی هر کس می باخت باید سه لیوان آب میخورد! تا اینجاش بد نبود یاسمن اومد و گفت که من تو بازی به عسل کمک میکنم عسل هم از خوشحالی و اینکه یاسمن بازیش قویه با اعتماد به یاسمن گفت پس سر 5 لیوان آب پشت سرهم!!!!! خلاصه این که عسل باااااااااخت الناز هم با ی بطری آب معدنی بزرگ و ی لیوان آماده ی  شکنجه منم  که حساااااااااااس عشق مادرانه گل کرد و یهو  در فشانی کردم که من به جای عسل 5 لیوانو میخورم دشمن نبینه کافر نشنوه الناااااااز مثل عزرائیل لیوان به لیوان...
20 خرداد 1392

تقلب هااااااااااااااااای عسل!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

باورتون نمیشه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تقلب هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ، ها رو با همون کشش بخونید اینقدر این بچه متقلبه نمیدونم از کدومش شروع کنم ی شب نتونست مشقاشو بنویسه آخر شب با حالت خواب آلوده اومد و گفت : مامان  مشقامو ننوشتم اما خوابم میاد منم گفتم خانمتون  که دعوا که نمیکنه برو بخواب فرداش که مدرسش تعطیل شد رفتم دنبالش دیدم ی عااااااالمههه خوشحاله ازش پرسیدم عسلم چی شده ؟ بشکن زنان گفت : مشقامو نشون ندادم خانم نفهمید  (فاجعه بود انگار واسم ، خداییش من تا حالا ی همچین تقلبی نکردم اینقدر خوشحال بود که با هر دو دستش جدا جدا بشکن میزد) اینقدر شوکه شدم که دیگه نحوه ی تقلبشو نپرسیدم هفته ی پ...
20 خرداد 1392

امتحان علوم

یکشنبه دهم دی ماه که رفتم دنبال عسل تا از مدرسه بیارمش خونه دیدم عسل با ی هیجان خاصی دوید سمتم و گفت مامان فردا وقت اول (یعنی اول وقت )  امتحان علوم داریم. منم فقط  گفتم باشه .(مدیونین اگه فکر کنین من مامان بیخیالی هستما ) .شبش عسل ی مقدار کتابشو آورد و رو شکلا واسه خودش توضیح داد منم واسه این که اضطراب نگیره دورادور هواشو داشتم حتی واسش ی گیاه کشیدم و با هم ساقه و برگ و ریشه و میوه رو مرور کردیم. صبح که عسل بیدار شد عجیییییییب اشک ریخت وحشت کردم گفتم عسلم حالت بده؟ چی شده؟ گفنت : مامان من اضطراب دارم آخه من امتحان دارم گفتمش عسلم امتحان از هموناییه که خانمتون بهتون درس داده نه چیزایی که نخوندین اما ساکت نمیشد که الهی بم...
20 ارديبهشت 1392

امتحان های عسل تموم شدن؟!!!!!!!!!!

ساعت 8 صبح امروز واسه تعیین تکلیف جشن الفبای عسلم جلسه گذاشته بودن که منم رفتم اما ی چیز عجیب شنیدم مامانای همکلاسیهای عسل گفتن که خدارو شکر امروز آخرین امتحان پایانی بچه هاس یعنی علوم!!!!!!!! من شوکه شدم گفتم کی شروع شد که الان تموم بشه؟ عسسسسسسسسسسسسسسسل میکششششششششششششمت اصلا بهم نگفته بود داره امتحان پایانی میده!!! سه بار امتحان دیکته ازشون گرفتن تا بهترین نتیجه رو واسشون بذارن اما عسل یکیشونم بهم نگفت ازش که پرسیدم با تعجب پرسید : واقعا مامان؟ یعنی ما امتحانامون تموم شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اما مامان نگران نباش امروز خانممون آخرین دیکتمونو گرفت و اصلا علوم نپرسید. الهی بمیییییرم خودشم نمیدونست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! با ی عااالمه ...
17 ارديبهشت 1392

آینه!!!

امروز صبح موهای عسلو شونه زدم و بستم عسل گفت مامان خوب نبستی چون من تل کشیمو میخوام بزنم رو موهام اما خوب نمی ایسته گفتم :  تو مسیر مدرستون  داخل ماشین دوباره میبندمش وقتی خواستیم سوار ماشین بشیم دیدم عسل ٰجونم برس و کش خوشگلشم تو دستشه واااااااای باورم نمیشه از حالا به چه چیزایی بها میده خلاصه اینکه تو ماشین موهاشو  به دلخواهش بستم اونم تل کشی خودشو زد رو موهاش منم گفتم عااالیه خیلی ناز شدی که یهو دیدم با عجله دست تو کیفش کرد و ی آینه آرایشی بچگانه از تو کیفش در آورد وااااااای عسلم تو کی بزرگ شدی؟ تو کیف مدرست آینه داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ قرتیییییییییی خوشگل خلاصه نپسندید و تل کشی رو در آورد. ...
20 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل می باشد