اهواز
اهواز مثل همیشه زیبا بود کارونش با آدم حرف میزنه عسل هم که دیگه به لطف شوهر خاله ی گلش از خجالت پارک های اهواز در اومد خلاصه کلی آتیش سوزوند هیچ وقت عسل رو به این خوشحالی ندیده بودم
چون از یه طرف عسلم بزرگ شده و از طرف دیگه دختر خاله و پسر های خالش زیادی هواشو داشتن خلاصه ایده آل ایده آل بود از طرف محل کار همسرخواهرم به یه جشن دعوت شدیم که برای عسل تجربه ی جدیدی بود
خوب وقتی خاله و شوهر خاله ی بینظیر داشته باشی همین میشه دیگه تازه بچه های خاله هم که با ادب و مهربون و دوست داشتنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی