5 سالگی
امروز صبح از بس که خسته بودم تا ساعت 11 خوابیدم وقتی که بیدار شدم دیدم که عسل نیست رفتم تو اتاق دیدم که عسل بیدار شده داره با کادوهایی که گرفته بازی میکنه بی سر و صدا
عروسکم در رو هم نبسته بود تا صدا نده فقط پشت در یک عروسک گذاشته بود که در تا حدودی بسته بشه تا به خیال خودش نور اتاق بیرون نیاد و مزاحم من نشه و صدایی هم بیرون نیاد
فداش بشم عسل بزرگ شده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی