اخراج
سلام
یکشنبه عسل رو با خودم بردم سر کلاس چون کسی نبود که اونو نگهداره . به عسل هم گفتم یه جا بشینه و نقاشی کنه هنوز ده دقیقه هم نگذشته بود که عسل اومد کنار میز من . من هم گفتم روی میز میشینی اونم گفت آره چند لحظه بعد عسل گفت منو بذار روی تاقچه ی پنجره کنار میز من هم قبول کردم تا رفتم پای تابلو که تمرینی رو توضیح بدم دیدم عسل از تاقچه رفت روی میز و دوباره رفت روی تاقچه و خلاصه هم کارای خطرناک و هم شیطنت کرد من هم که دلم برای دانش آموزان سوخت دست عسلو گرفتم از کلاس بیرونش کردم عسل هیچی نگفت و کنار در نشست و فقط گفت مامان درو نبند.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی