واکسن
آخ جووووووووووووووووووووووووووون طلسم شکست و عسل واکسن 6 سالگیشو زد نه تب و نه درد فقط به اندازه ی ی بیضی با قطر بزرگ 10 سانتی متر قرمز شد! قطر کوچیکشم حدود 4 سانتی متر بود ی عالمه دعا کرده بودم که بچم تب نکنه البته بدنش گرم شد اما با استامینوفن ، اثری ازش نموند. خداروشکر واکسن بی دردسری بود البته هنوزم ی کمی صورتیه ولی تا بهش ضربه نخوره ، دردی نداره. خداروشکرررررررررررررررررررررر ی عااااااااالمه شکررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر ...
نویسنده :
مامان
13:39
تولد 6 سالگی عسل
عید 91
واسه اولین بار عسلم مهمون امام رضا شد. ششم فروردین 91 من و عسل و الناز و غزال و یاسمن و محمد رفتیم مشششششهددد محششششششششششششششششششر بووود عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی بووود واسه رفتن ، بلیط قطار داشتیم یکسره از اهواز به مشهد وااای نمیدونین چقدر خوش گذشت از خود اهواز هنوز قطار راه نیفتاده ، زدیم و رقصیدیم تا خود مشهد فقط اون وسطا چند ساعتی (البته خیلی کم) خوابیدیم. خلاصه این که دل مومنین و زایرین مشهد رو حسسسابییی شاد کردیم حدودا 28 ساعتی تو راه بودیم تا بالاخره رسیدیم مشششششششهددددد رفتیم هتل و جاگیر شدیم و آخ جووووووووووووووون حرم ...
نویسنده :
مامان
21:43
معضل باسوادشدن عسل
فاجعهههههههههههههههههههههه افتضاحهههههههههههههههههههه وحشتناکهههههههههههههههههه فکرشو بکنین عسل داره میره اول دبستان .بچم با سواد میشه اونوقت دیگه از دستش امان ندارم اس ام اسامو میخونه مطالب وبلاگشو میخونه ( آخه بعضیاشو یواشکی نوشتم بچم خجالت میکشه مطرح بشن ) دیگه ما هم سانسور خواهیم کرد کاری که اصلا خوشمان نمی آید. ...
نویسنده :
مامان
15:44
من و فاطی
چند روز پیش با عسلم رفتیم از غرفه ی کنار مسجد رسالت ی مفاتیح بخرم. به فروشنده گفتم لطفا ی مفاتیح بدین . عسل گفت مامانی من و فاطی دیگه چیه؟یعنی تو و خاله فاطی؟!!!!!!
نویسنده :
مامان
16:34
عسل خدارو شاد کرد !!!!!
حدود ی ماه پیش رفتم تو اتاق خواب ، دیدم که عسل کتاب قرآن رو باز کرده و داره جلوش میرقصه ! گفتم عسلم چیکار میکنی؟ گفت دل خدا رو شاد میکنم ...
نویسنده :
مامان
16:29