خواب عسل تو مدرسه!
امروز 1393/3/13 ساعت 8 صبح مراقبت داشتم عسلو بیدار کردم و با هم رفتیم مدرسه .
عسل جدیدا دوباره عاشق توپ بازی شده !
واسه همین توپش رو با خودش آورد مدرسه.
امتحان که شروع شد به عسل گفتم برو تو حیاط مدرسه با توپت بازی کن اما ده دقیقه نگذشته بود که برگشت و گفت نمیتونه بازی کنه آخه توپ که به زمین میخوره برنمیگرده!!!!!!
حیاط مدرسمون آسفالته
این شد که عسل بیکار شد و سر جلسه هم که نمیتونست بمونه (آخه حواس بچه ها رو پرت میکنه و سابقشم خرابه) رفت تو دفتر!
(همین الان هم که من داشتم خط بالا رو مینوشتم با توپش زد لیوان چای رو انداخت خداروشکر هم خالی بود و هم نشششششکسسسست)
امتحان که تموم شد داشتم میرفتم تو دفتر که مدیرمون صدام کرد و گفت برو ببین دخترت چقدر ناز خوابیده سر و صدا هم نکن چون تو خیلی شلوغی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مدیرمون گفت : همه ی همکارا بخاطر دختر تو ساکتن و صداشون درنمیاد منم که فقط پسر دارم دخترتو که میبینم دلم غش میره.(البته کافیه دو روز نگهش داره دل درد میگیره به جای دل غشی)
اماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا زهی خیال باطل من و بیصدا بودن؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تا وارد دفتر شدم ازش عکس گرفتم و بلافاصلهههههههههههههههههههه بیدارش کردم نمیدونم چرا همه دعوام کردن!
ای ججججججججججججججان
عاششششششششقتم عروسک مامان